سال ها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره عشق چه ها میخواهی؟
صبح تا نیمه شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن میگویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریاست؟
نوری از روزنه ی فرداهاست؟
یا خداییست که از روز ازل ناپیداست؟
تو را من، در سکوت محو آن یاس سپید باغ،
تو را در هر ترانه، در هر آواز،
تو را در هرچه باران هرچه طوفان،
تو را در اشک گلبرگ،ضجه باد،
تو را در هر صدایی من صدا کردم.
تو را من در ابرهای غصه آلود،
تو را در آذرخش و نغمه ساز،
تو را من در نگاهم گریه کردم.
تو را من در نفیر پر طنین رعد
تو را من در صدای بی غش سازم
صدا کردم، صدا کردم.
دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود... تو در کنار من بشینی....؟محال بود!!! هر چه نگاه عاشق من بی نصیب بود چشمان مهربان تو پاک و زلال بود... پاییز بود و کوچه ای و تک مسافری با تو چقدر کوچه ی ما بی مثال بود!!! نشنید لحن عاشق من را نگاه تو پرواز چشم های تو محتاج بال بود!!! سیب درخت بی ثمر آرزوی من یک عمر مانده بود ولی کال کال بود!!! گفتم کمی بمان به خدا دوست دارمت گفتی مجال نیست ولیکن مجال بود!!! یک عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود سهم من از عبور تو رنج و ملال بود!!! چیزی شبیه جام بلور دلی غریب حالا شکست وای صدای وصال بود!!! شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد اما نه با خیال تو بودم حلال بود!!!
قفس برای پرنده هاست اما کدامین پرنده قفس را دوست دارد من پرنده نیستم اماسال هاست که دلم درقفس تنهایی محبوس است دستی کوٍ تا این قفس را بگشاید وپرواز رابرمن بیاموزد؟
پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:,
توسط رز زرد |
به غیر از تو
تنها یک چیز آرامم میکند !..
خیالت!
که برعکس تو
همیشه با من است!
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
رز زرد و
آدرس
rozezard63.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.